دنیای زیبای رویاهای من

کاشکی دنیا واسه یک شب مال من بود . کاش نگات به هر کی جز من واسه یک شب قدغن بود.

دنیای زیبای رویاهای من

کاشکی دنیا واسه یک شب مال من بود . کاش نگات به هر کی جز من واسه یک شب قدغن بود.

سرعت

سه تا پسر درباره پدرهایشان لاف می زدند:

اولی گفت: «پدر من سریعترین دونده است. اون می تونه یک تیر رو با تیرکمون پرتاب کنه و بعد از شروع به دویدن، از تیر جلو بزنه.»

دومی گفت: «تو به این میگی سرعت؟ پدر من شکارچیه. اون شلیک میکنه و زودتر از گلوله به شکار میرسه.»

سومی سرشو تکون داد و گفت: «شما دو تا هیچی راجع به سریع بودن نمی دونید. پدر من کارمند دولته. اون کارشو ساعت ۴:۳۰ تعطیل میکنه و ۳:۴۵ تو خونه است!»

نظرات 3 + ارسال نظر
گندم شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:12 ب.ظ http://daily-of-me.blogsky.com/

لاف ِسومی را باور میکنم!!

ارخ دیگه ... این روزا زود اومدن مردا به خونه لافه

حسین یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:30 ب.ظ http://www.savrina.ir

سلام
ممنون

خواهش

مهیار پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:29 ق.ظ http://eshghegoomshode.blogfa.com

سلام
ببخشیدا
قدغن رو بالای وبلاگتون اشتباه نوشتین

جدی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد